نقد و بررسی A Boy Kills the World: اکشن فوق خشونت آمیز با شیرین کاری از بالای سر به شما شلیک می کند


ما یک رقیب صادقانه برای خشن ترین فیلم سال در فیلم بسیار دیوانه کننده اما در نهایت خسته کننده Boy Kills the World را داریم، با بیل اسکارسگارد (معروف به پنی وایز از فیلم های It) که به نظر می رسد رژیم آموزشی برادرش الکساندر را قرض گرفته است تا خود را به این فیلم تبدیل کند. یک ماشین ضربتی شیک و عضلانی که می تواند شما را با مشت، لگد، هر تعداد اسلحه و حتی ظروف معمولی آشپزخانه ناک اوت کند.

نمی توان انکار هنری جان ویک در برخی از سکانس های اکشن را انکار کرد، اما فیلمنامه دارای حقه های بسیار زیادی است و در نهایت به چرخش های وحشیانه ای در قانون سوم می رسد که دستکاری و مضحک به نظر می رسد.

A Boy Kills the World، فیلمبرداری شده در کیپ تاون، آفریقای جنوبی و کارگردانی مورتیس مور (که اولین کار خود را در آفریقای جنوبی انجام داد)، دارای سبک و فضایی است که شما را به یاد فیلم هایی مانند گرسنگی می اندازد. بازی‌ها، «پاکسازی» و فرانچایز فوق‌الذکر «جان ویک» (شاید اسکارسگارد را به‌عنوان مارکی شرور وینسنت بیسه د گرامونت در «جان ویک: فصل 4» به یاد داشته باشید)، و همچنین مجموعه‌ای از بازی‌های ویدیویی تأثیرگذار، از جمله « مورتال “کامبت”. اسکارسگارد نقش شخصیتی را ایفا می کند که فقط به عنوان پسر شناخته می شود، که کر و لال است و به دلیل ضربه وحشتناکی که هنگام کشته شدن مادر و خواهرش در جریان اجرای سالانه تلویزیونی به نام The Culling تجربه کرد، اغلب در تشخیص واقعیت و خیال با مشکل مواجه است. خانواده دیکتاتور و مستبد ون در کوی نیروهایی دارد که مخالفان مظنون را برای اعدام در ملاء عام جمع آوری می کنند.

سال‌ها، بوی در جنگل زندگی می‌کرد، جایی که توسط یک شمن (هنر رزمی‌کار عالی اندونزیایی یایان روحیان) آموزش دید که روش‌هایش آنقدر وحشیانه است که او پای می را از «بیل را بکش». 2 اینچ در مقایسه یک مربی زندگی خوب به نظر می رسد.

چند نکته در مورد پسر ما:

  • از آنجایی که نمی تواند صحبت کند، داستان را از طریق یک صدای درونی تعریف می کند که شبیه یک ضدقهرمان غرغروکننده کلیشه ای (یا فقط ویل آرنت) است، زیرا پسر فکر می کند که این کار باعث می شود که او باحال به نظر برسد. مسئله این است که اسکارسگارد نیست، بلکه H. Jon Benjamin از The Archer and Bob’s Burgers است که دائماً ما را از فیلم بیرون می کشد و در عین حال یک گسست عجیب بین مرد اکشن زنده ای که روی صفحه نمایش خواهیم دید و پسر بامزه ایجاد می کند. که داستانش را می گوید
  • اگر این کافی نبود، پسر اغلب با روح، یا شاید توهم خواهر جوان مرده‌اش، مینا، با بازی کوین کوپلند، یک تشویق‌کننده کوچک خوش‌دست که برادر بزرگش را تشویق می‌کند، همراهی می‌کند.

در مورد کر و لال بودن پسر، دیدهای نگران کننده، داشتن دیالوگ های درونی که شبیه صدای یک بازیگر معروف انیمیشن است، و صحبت با خواهر کوچک مرده اش، در فیلمی که بیشتر در مورد خروج از یک بزرگ و بزرگ است، به نظر می رسد بیش از حد است. صحنه مبارزه خونین به بعدی

یکی دیگر از ایرادات اصلی: ما یک گروه چهارگانه از بازیگران بسیار با استعداد داریم که نقش اعضای مختلف خانواده ون در کوی را بازی می‌کنند، اما شخصیت‌های آنها بیشتر خنده‌دار و/یا ناتوان هستند تا ترسناک. Matriarch Hilda Van Der Kooy (Famke Janssen) گوشه گیر آرامی است، در حالی که داماد او گلن (شارلوت کوپلی) یک نوع مجری برنامه بازی های روان و خزنده است که چهره خانواده است و پسرش گیدئون. سادیست (برت گلمن) نویسنده ای است که می خواهد برای برنامه های تلویزیونی خانواده فیلمنامه بنویسد. فقط ملانی میشل داکری، متخصص روابط عمومی و عروسک‌باز که دختر هیلدا است و با گلن ازدواج کرده است، رفتار فوق‌العاده‌ای دارد.

حتی در محاصره یک رژه بی‌پایان از تحسین‌کنندگان ناشناس، ون در کوی‌ها شبیه ماشین کشتاری که The Boy تبدیل شده است، نیستند. (امید اصلی آنها برای متوقف کردن پسر، جسیکا راث، متخصص مبارزات مرگبار در 27 ژوئن – این نام اوست – است که خود را از طریق پیام های LED روی کلاه خود بیان می کند.)

همدستان جدید بوی در مأموریت وی برای نابودی ون در کوی جالب‌تر هستند: شورشی مدبر باسو (اندرو کودی) که مدت‌ها زندانی خانواده بود تا زمانی که بوی او را آزاد کرد، و همدست باسو، بنی (آیزایا مصطفی، که در … It Chapter Two» و رزومه‌ای قوی دارد، اما شاید بیشتر به عنوان «مردی که مرد شما می‌توانست شبیه آن را حس کند» از آگهی‌های تبلیغاتی Old Spice شناخته می‌شود)، که تمایل به زمزمه کردن دارد و این امر باعث می‌شود که Boy نتواند از طریق لب‌خوانی آنچه را که واقعاً بسیار است، بخواند. وقتی آن صدای درونی را می شنویم که سعی می کند بفهمد بنی چه می گوید خنده دار است.

اکشن در A Boy Kills the World بی‌رحمانه و خلاقانه ارائه شده است، اما انبوهی از حقه‌ها و آن افشاگری‌های داستانی دیرهنگام تنها به احساس کشیده شدن در بیشتر فیلم ۱۱۱ دقیقه‌ای می‌افزاید، که بسیار طولانی‌تر پخش می‌شود.



دیدگاهتان را بنویسید