این یک داستان کاملاً آشنا در دنیای هنر (و فراتر از آن): یک زن مشهور می شود. زنی در حال مرگ است. تقریباً آن زن را فراموش کردند.
به طور خلاصه، این داستان کریس است که در سال 2013 درگذشت. این هنرمند یونانی الاصل که فقط نام کوچک خود را به صورت حرفه ای استفاده می کرد، در فیلم آمریکایی ها 1963 در موزه هنر مدرن نیویورک در کنار بازیگرانی مانند لی بونتکو، کلاس اولدنبرگ و جیمز روزنکویست به نمایش درآمد.
یک نمایشگاه توری که در 3 می در رایتوود 659، یک فضای هنری جایگزین که در پارک لینکلن در سال 2018 افتتاح شد، تلاش میکند دوباره توجه را روی این هنرمند نادیده گرفته شده متمرکز کند و جایگاه واقعی او را در تاریخ هنر قرن بیستم آمریکا بازگرداند.
«کریسا و نیویورک»، اولین نمایشگاه موزه در آمریکای شمالی که به این هنرمند در بیش از چهار دهه اختصاص یافته است، توسط بنیاد هنر دیا در نیویورک و مجموعه منیل در هیوستون با همکاری بنیاد آلفاوود شیکاگو برگزار شد. با بیش از 80 مجسمه، نقش برجسته دیواری، نقاشی و صفحه ابریشم، بر هنر نور، به ویژه استفاده نوآورانه او از نئون که بیشتر به خاطر آن شناخته شده بود، و همچنین آثاری که به مینیمالیسم، مفهوم گرایی و هنر پاپ اشاره می کنند، تمرکز دارد.
«یکی از شگفتیهای این نمایش این است که چگونه او – تا جایی که مردم او را میشناسند – برای کار در زمینه نئون در دهه 60 شناخته شده است. مگان هالی ویتکو، متصدی خارجی دیا، گفت، اما وقتی به نمایش می روید، یکی از چیزهایی که واقعاً شگفت انگیز است، گستردگی کاری است که او در آن دوره انجام می دهد.
کریسا واردئو-مورامیچالی در یونان تحت اشغال نازی ها بزرگ شد و در سال 1953 برای تحصیل هنر به پاریس رفت، اما به سرعت به ایالات متحده نقل مکان کرد و دو سال بعد یک استودیو در نیویورک افتتاح کرد، که تا آن زمان جای پایتخت فرانسه را به عنوان مرکز گرفته بود. از دنیای هنر
به زودی، این هنرمند جوان در سال 1960 در کتاب سال ویتنی گنجانده شد و یک سال بعد در نمایشگاه های انفرادی در گالری تأثیرگذار بتی پارسونز و موزه گوگنهایم به نمایش درآمد و مجموعه داران بزرگ توجه خود را جلب کردند.
مرکز نمایشگاه رایتوود، معروفترین اثر کریس، دروازههای میدان تایمز (1964-1966)، یک مکعب چند لایه 10 فوتی است که برای نمایش هجوم چراغها و نشانهها در مکان دیدنی نیویورک طراحی شده است. این مجسمه که ترکیبی از فولاد ضد زنگ، آلومینیوم ریختهگری، پلکسی و نئون است، برای اولین بار در گالری پیس، یکی دیگر از گالریهای تجاری برجسته در نیویورک به نمایش گذاشته شد و در سال 1972 به موزهای در بوفالو، نیویورک، که اکنون به عنوان AKG شناخته میشود، منتقل شد. موزه هنر بوفالو
ویتکو گفت: “این یک قطعه واقعاً باورنکردنی است که کار بزرگ او بود.” «این قطعه ای است که در طول ساخت آن بسیار دیده شد. چندین بار در نیویورک نمایش داده شده و به بسیاری از جاهای دیگر سفر کرده است. این امضای او بود، شاهکار او.”
بقیه نمایش، که شامل دهههای 1960 و 70 میشود، زمانی که کریس در اوج خود در نیویورک بود، به آنچه منجر به این قطعه شد و آنچه از آن میآید میپردازد. شامل نمونههایی از کتاب Cycladic، مجموعهای از نقش برجستههای گچی اولیه مینیمالیستی با پژواک مجسمههای سیکلادیک باستان، و آثاری مانند روزنامه شماره 3 (1961)، نقش برجسته آلومینیومی ریختهگری شده بر اساس بلوکهای نوع است.
در حالی که نمایشگاه بر نیویورک متمرکز است، نصب رایتوود همچنین بر روابط کریس با شیکاگو، جایی که او تقریباً در سال 1994 نقل مکان کرد، بر اساس نامهای که به موسسه هنر شیکاگو نوشت، اشاره میکند.
اولین ارتباط او با شهر در سال 1966 بود، زمانی که دروازههای میدان تایمز در شصت و هشتمین نمایشگاه آمریکایی در موسسه هنر به نمایش درآمد، اما مهمتر مجسمهای با ارتفاع 70 فوتی بود که او در سال 1980 برای یک ساختمان اداری طراحی کرد. در 33 W. Monroe St. این شامل شش ماژول روی هم قرار گرفته بود که هر کدام در آن زمان به شکل فلش، “M” یا یک پرنده انتزاعی، و 900 فوت لوله نئون بودند. در جریان بازسازی ساختمان در اوایل دهه 2000، این قطعه برچیده شد و دور انداخته شد، اما برخی از تصاویر آرشیوی این قطعه نمایش داده خواهد شد.
به گفته اشلی جانکه، دستیار متصدی رایتوود، این قطعه درهای زیادی را به روی کریسا گشود که منجر به گنجاندن آثار او در مجموعههای دانشگاه شیکاگو و موزه هنر دی پل شد.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا کریسا در ابهام قرار گرفته است، از سبکی که او بیشتر با آن در ارتباط است شروع می شود. ویتکو گفت: “هنر سبک به عنوان یک حرکت از علاقه خارج شد، از مد افتاد و همراه با آن، کریس از رادار خارج شد.”
در عین حال، میشل وایت، متصدی ارشد مجموعه منیل، گفت، مورخان هنر همیشه به دنبال «دستههای منظم» هستند. او گفت: “کریس در آن دسته بندی های منظم قرار نمی گیرد.” او در همه آنها نقش دارد، و این باعث می شود که کار او در یک داستان شسته و رفته سخت شود.
و در نهایت، این واقعیت ساده که او یک زن در دنیای هنری تحت سلطه مردانه بود را نمی توان نادیده گرفت.
من نمیخواهم آن را فقط بر اساس آن قرار دهم، زیرا فکر میکنم عوامل مختلف زیادی وجود داشت، اما مطمئناً این بخشی از آن بود.»
همه بهترین هنرهای سرگرمی و فرهنگی، نقد فیلم و تئاتر و موارد دیگر را دنبال کنید با عضویت در خبرنامه سرگرمی ما.